تنها شاه عادل جهان انوشیروان بزرگ

 

 

 

 

 

او پسر قباد پسر پیروز بود. مادر وی دختری دهقان بود. قباد در نیشاپور او را بزنی گرفت. پس از قباد بر سر پادشاهی با برادران خود کبوس و جام به ستیزه برخاست و بیاری مهبود وزیر بپادشاهی رسید. او در آغاز حکومت خود طرفداران آیین مزدک را قتل‌عام کرد.

وی ترتیب خراج ملک و ضبط لشکر داد و دفتر عرض و عارض، او پیدا کرد. کتاب کلیله و دمنه در عهد او از هند به ایران آوردند.

ظهور خسرو اول مطلع درخشانترین دورهٔ عهد ساسانی است. فرقهٔ مزدکی مغلوب و سرکوب شده بود در داخله صلح و سلم حکمفرما بود. در روایات شرقی خسرو اول نمونهٔ دادگستری و جوانمردی و رحمت است و مؤلفان عرب و ایرانی حکایات بسیار در وصف جد و جهد او برای حفظ عدالت نقل کرده‌اند.

مشهورترین بنایی که پادشاهان ساسانی ساخته‌اند قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری می‌نامند و هنوز ویرانهٔ آن در محلهٔ اسپانبر موجب حیرت است. ساختمان این بنا را به خسرو اول انوشیروان نسبت داده‌اند.

عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با سلطنت خسرو انوشیروان آغاز می‌شود. ایران در زمان انوشیروان چنان عظمتی یافت که حتی از عهد شاهپوران بزرگ نیز درگذشت و توسعهٔ ادبیات و تربیت معنوی این عهد را کیفیت مخصوص بخشید.

خسرو انوشیروان جنبش مزدکیان را سرکوب کرد، در برابر زیاده‌خواهی‌های رومی‌ها ایستاد، حبشی‌ها را از یمن بیرون کرد، به یورش‌های هپتالیان به خاک ایران پایان داد، دانشگاه گندی‌شاپور را به کوشش وزیر خردمندش، بزرگمهر، رونق داد و سازمان اداری، مالی و ارتش پارس را بهبود بخشید. در نزدیک ۵۰ سال فرمانروایی انوشیروان (۵۷۹ - ۵۷۹ میلادی)، سرزمین ایران از سند تا دریای سرخ گسترش یافت.

سرکوب مزدکیان و اعتلاء دادن به آیین زرتشت

با آنکه قتل و کشتار پیروان مزدک در اواخر عهد قباد روی داد، عامل اصلی این واقعه، خسرو انوشیروان بود که پیروان مزدک ولیعهدی وی را بخطر انداخته بودند و طبیعی است که او در آغاز سلطنت خویش نیز، در قلع و قمع بقایای پیروان مزدک دست به اقدامات جدی و شدیدی زده باشد.

سرکوبی مزدکیان، آیین زرتشت و طبقهٔ روحانیان را اعتلاء فوق العاده داد. در این ایام برای مقابله با تحریکات مسیحی و بیزانس و برای جلوگیری از بدعتهایی که در داخل ممکن بود اساس سلطنت را متزلزل کند وجود یک آیین ملی لازم بنظر می آمد.

بطور کلی تا عهد خسرو انوشیروان تاریخ ساسانیان عبارت شد از سعی در تقویت آیین ملی به منظور مبارزه با مذاهب تفرقه انگیز غیر ملی، یا تسامح در مقابل اینگونه مذاهب به قصد مقاومت در برابر نفوذ طبقه ای که آیین ملی در دست آنها وسیله ای می شد برای کسب قدرت و اعمال نفوذ در امور حکومت.

در بین کسانی که مشرب تسامح را در مسائل دینی جهت جلوگیری از قدرت گرفتن موبدان بکار بردند می توان از یزدگرد اول و قباد نام برد.

شاهپور دوم و خسرو انوشیروان کسانی بودند که در جهت تأمین وحدت کشور و به قصد مبارزه با عوامل مخالف، آیین زرتشت را با قدرت و شدت ترویج کردند. آنچه این اقدام خسرو انوشیروان را بیشتر تثبیت نمود، توفیق او د رجمع آوری اوستا بود. [۱]سیاست انوشیروان نسبت به مسیحیان

آنچه از وقایع بر میاید، این است که انوشیروان نسبت بمذهب مسیحی، نظر سیاسی داشته، یعنی اساساً بر ضد این مذهب نبوده، ولیکن چون عیسویها را آلت دست رومیها میدانسته، نسبت به آنها ظنین و مراقب بوده است.

انوشیروان نسبت به مسیحیانی که از روم رانده شده و به دربار او پناه آورده بودند، مساعدت کرده و هفت تن از فیلسوفان اسکندریه را در دربار خود پذیرفته و با آنها مهربانی کرد. نسطوری ها که از نقطۀ نظر عیسویها، در آن زمان فرقۀ ضاله محسوب و تعقیب میشدند و به دربار ایران پناه آورده بودند، مورد توجه انوشیروان واقع شدند، بطوریکه کلیساهای آنها در تاریخ مذهب عیسوی، کلیساهای ایرانی نامیده شدند.

نسطوری ها از این وضع استفاده کرده، در انتشار مذهب عیسوی جد و جدیت حیرت انگیزی بروز دادند. در زمان انوشیروان در هرات و سمرقند کلیساهای آنها دایر بود و در زمانهای بعد مبلغین آنها تا چین و هند هم رفتند.

در اوایل سلطنت انوشیروان پسر او انوشه زاد بر پدر یاغی شد ولی بزودی گرفتار گردید و چشمان او را در جند شاپور میل کشیدند، نوشته اند که انوشه زاد مسیحی بود و مسیحیان از او حمایت می کردند. بدین مناسبت اشخاص زیادی از مسیحیان پیرامون این واقعه گرفتار و مجازات شدند.

[۲]

تشکیلات نظامی در دوران انوشیروان

در دوران ساسانیان، بیشتر مقامها، از جمله پایه ها و درجات نظامی موروثی بودند. فرماندهٔ کل نیروهای مسلح ایران تا سدهٔ ششم میلادی ایران سپهبد (ایران سپاهبذ) بود که از سوی انوشیروان این مقام ملغی شد. انوشیروان، ایران را به چهار بخش تقسیم کرد و در رأس هر یک از این بخشها یک سپهبد (سپاهبذ، فرماندهٔ لشکر) جداگانه ای قرار داد. زیرا تمرکز قدرت نظامی در دست یک فرمانده، ممکن بود به کسب نیروی عظیم و طمع در تاج و تخت و وارد آوردن فشار بر شاهنشاه منجر گردد. تقسیم مناطق تحت نفوذ هر سپهبد به شرح زیر بود:

سپهبد شرق افواج خراسان و سکستان و کرمان.

سپهبد جنوب افواج پارس و خوزستان.

سپهبد مغرب افواج عراق را تا سرحد دولت بیزانس.

سپهبد شمال افواج ممالک ماد بزرگ و آذربایجان را بفرمان خود داشت.

سپهبدان مأمورین مهم دولت بشمار می رفتند و هر کدام در قلمرو خود صاحب اختیار بودند و بر یک ربع مملکت حکومت می کردند و معاونی در اختیار داشتند، موسوم به مرزبان. مرزبانان فرمانفرمای ایالت ها بودند.[۳] همچنین یعقوبی ذکر کرده است که هر سپهبد (فرماندهٔ لشکر)، یکنفر پاذگوسپان تحت امر خود داشت.[۴]


عقد و نقض قرارداد صلح ۵۰ ساله، بین خسرو انوشیروان و یوستی نیانوس یکم

نقشه روم در آغاز(سرخ) و پایان(نارنجی) امپراتوری یوستی‌نیانوس

متارکهٔ جنگی ای که یوستی نیانوس یکم با انوشیروان بست، فرصتی برای هر دو طرف شد که به اصلاحات اجتماعی، وضع مقررات و قوانین جدید بپردازند.

انوشیروان در این زمان توانست نظمی به آشفتگی های اجتماعی بدهد و خزانهٔ حکومت را تقویت کرد. همچنان با تأمین نسبی عدالت و تقویت سپاه مرزهای خویش را در مقابل تاخت و تاز طوایف بدوی مجاور حفظ نموده، در برابر آنها استحکاماتی درست کرد.

همانگونه که توسعهٔ قدرت او باعث نگرانی بیزانس شد، کامیابیهای یوستی نیانوس یکم در جنگ کارتاژ و آفریقا با واندالها، و در جنگ ایتالیا با اقوام گوت شرقی، خسرو را از اینکه توسعهٔ قدرت بیزانس برای ایران مایهٔ زحمت و تهدید شود، نگران کرد.

خسرو از قدرت روز افزون یوستی نیانوس یکم احساس خطر کرده و در نقض صلح، پیشدستی نموده و بهانهٔ اینکار را مداخلهٔ یوستی نیانوس یکم که بدون مشورت با وی بین حارث بن جبلهٔ غسانی و منذر بن نعمان لخمی حکمیت کرده بود، قرار داد. [۵]


جنگ اول با بیزانس

انوشیروان با لشکری بزرگ در سال ۵۳۹ میلادی از دجله و فرات گذشته و به سوریه وارد شد. شهرهایی که با دادن فدیه و هدایا نسبت به شاه اظهار انقیاد کردند از غارت در امان ماندند اما شهر انطاکیه (در آن زمان این شهر معتبرترین شهر شام بود) به سبب مقاومت سختی که نشان داد، عرضهٔ قتل و غارت شد. انوشیروان بدون اینکه دیگر در سوریه و بین النهرین با مقاومت قابل ملاحظه ای روبرو بشود، فاتحانه به تیسفون بازگشت.

نقشۀ قلمرو ساسانی و بیزانس در سال ۵۶۲ میلادی

بعد از آن نزدیک به بیست سال این زد و خوردهای خونین بطول انجامید، که گاه پیروزی از آن ایران و گاه از آن بیزانس بود.

عاقبت متارکه ای موقت و بار دیگر صلحی پنجاه ساله، در سال ۵۶۱ میلادی به این جنگ پایان داد و طرفین به اراضی سابق برگشتند. [۶]


ساختن شهر رومیه برای کوچ یافتگان شهر انطاکیه

Coordinates: 36°12′N, 36°09′E

جایگاه انطاکیه در ترکیهٔ کنونی

خسرو پس تسخیر انطاکیه (انتاکیا در ترکیۀ امروزی) و به اسیر گرفتن مردم آن، در مجاورت تیسفون، شهری همانند انطاکیه بساخت که رومیها آن را رومیه نامیدند و ایرانیها آن را وه انتیو خسرو ، یعنی شهر خسرو که به از انطاکیه است. خسرو مردم انطاکیه را در آنجا مقر داد و یکی از مسیحیان اهواز را که براز نام داشت، به کارشان گماشت و بر اهل حرفۀ شهر ریاست داد و این از روی رأفت با اسیران بود که به سبب همکیشی با براز انس گیرند.

[۷]

تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم

قلمرو حکومت ساسانی در سال ۶۰۰ میلادی و نقشۀ یمن در جنوب عربستان

در زمان انوشیروان یکی از شاهزادگان خاندان حمیر که در یمن سلطنت داشت، بدربار ایران پناهنده شد و برای استرداد تاج و تخت از دست رفته، از انوشیروان استمداد کرد.

توضیح آنکه در اوایل قرن ششم میلادی حبشی ها که مسیحی بودند، یمن را تصرف کردند و پادشاه حبشی، ابرهه، سلطۀ خود را در یمن محکم نموده و کلیساهایی در صنعا بنا کرد. امپراتور روم از این اوضاع خوشنود و انوشیروان ناراضی شد، این بود که از پناهنده شدن شاهزادۀ مزبور استفاده کرده، وهریز نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال ۵۷۶ (میلادی) از راه خلیج فارس به یمن رفته و عدن را تصرف و حبشی ها را از یمن اخراج کرده و سلطنت خانوادۀ حمیر را در یمن برقرار نمود.

پادشاهان حمیر از این ببعد دست نشاندۀ ایران گشتند و هریز و سپاهیان ایرانی در آنجا مانده، با اهالی مخلوط شدند، چنانکه اعراب دورۀ اسلامی آنها را ابناء می گفتند. [۸] این سرزمین تا ظهور اسلام همچنان در دست ایران باقی ماند. از آنجا که در این زمان بخاطر جنگها و فتوحات انوشیروان، تجارت ابریشم از راه زمین، برای روم مشکل شده بود، راه دریایی ای که از طریق سیلان و دریای هند به یمن و بنادر جنوب عربستان می آمد، اهمیت یافته بود. به همین جهت بیزانس برای تسلط بر یمن اهمیت خاصی قائل بود.از این رو فتح یمن به وسیلۀ ایران، در عین حال جوابی بود که خسرو به مذاکرات تحریک آمیز و ماجراجویی هایی می داد که از چندی پیش، بین بیزانس و خاقان ترک بر ضد ایران در جریان بود. [۹]

 شروع جنگ مجدد با بیزانس و تسخیر قلعهٔ دارا بدست انوشیروان

طرحی از خسرو انوشیروان در حال شکار.

اقدام خسرو در راندن حبشی ها از یمن برای یوستین دوم که از سال ۵۶۵ میلادی جانشین یوستی نیانوس یکم امپراتور قبلی شده بود، همچون تجاوز به حریم نفوذ بیزانس تلقی می شد.

پس از بسته شدن راه بازرگانی یمن طبیعی بود که بیزانس برای تجدید فعالیت راه زمینی به مذاکره با ترکان وادار شود، بالاخره بدنبال مذاکرات طولانی با خاقان ترک که نامش دیزابول بود، وی متعهد شد در جنگ با ایران در کنار بیزانس قرار بگیرد. یوستین دوم پادشاه بیزانس برای شروع جنگ لشکری به نصیبین فرستاد ولی خسرو که فرماندهی جنگ را برعهده داشت نصیبین را از محاصره نجات داده، انطاکیه را آتش زد و حتی قلعۀ شهر دارا را هم گرفت. برای یوستین دوم ضربت دشمن با چنان لطمهٔ روحی همراه شد که از خجالت کارش به جنون کشید و خود به ناچار، استعفا داد. تیبریوس دوم کنستانتین جانشین او نیز، چاره ای جز درخواست صلح نداشت.

در پیشنهاد صلحی که داده شد قسطنطنیه آماده بود گرجستان و ارمنستان را به ایران واگذارد و بجای آنها قلعهٔ شهر دارا را که فقدانش باعث استعفای یک امپراتور شده بود، بازپس ستاند. نزدیک بود درین باره توافق صورت گیرد که ناگهان خسرو در سال ۵۷۹ میلادی وفات یافت.

 

 

 






نظرات:

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
«غزل» می‌گوید:
«سلام.وبلاگت عاليه ولي معلومه كه براش اصلا تبليغ نمي كني.من مي خوام يه نصيحت به عنوان يه دوست بهت بكنم.من چند تا از مطلباتو خوندم.من هم تازگي ها وبلاگمو درست كردم.تازه كه نه.حدود 5ماه پيش.به نظر من وبلاگت با تبليغات سريع مي گيره.همين امروز برو و وبلاگتو به دوستات معرفي كن.اگر خواستي به وبلاگ من هم يه سري بزن. www.zabaneatash.blogfa.com»



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی